تا کنون برخی شرکتهای صنعتی ایرانی «نوآوری باز» را تجربه کردهاند، به این معنا که یک یا چند مشکل فنی خود را اطلاعرسانی کرده و نهایتاً راهحلی برای آن یافتهاند. این نوع تجارب نوآوری باز کماکان از اعتبار و کیفیت قابل قبولی برخوردارند. اما به مرور زمان با افزایش تقاضا برای پروژههای نوآوری باز از یک سو و توسعه اینترنت و فناوریهای ارتباطی از سوی دیگر، پلتفرمهای تخصصی نوآوری باز مانند ناینسیگما و اینوسنتیو در خارج کشور و آی چلنج در داخل کشور شکل گرفتهاند. حالا شرکتها و سازمانهایی که قصد دارند نوآوری باز را تجربه کنند، با یک سوال اساسی روبرو هستند: درونسپاری یا برونسپاری؟ در پاسخ به این سوال باید گفت برونسپاری این فعالیت به پلتفرمهای تخصصی چند مزیت اساسی دارد:
- معمولاً برگزاری یک چالش فناوری یا نوآوری هزینههای زیادی دارد که از احصای نیاز و نگارش فراخوان چالش تا طراحی پوستر و تدوین فرمهای مورد نیاز، اطلاعرسانی گسترده به دانشگاهها، پژوهشگاهها و شرکتها، راهنمایی و پاسخگویی به سوالات شرکتکنندگان، ارزیابی و داوری طرحها، اهدای جوایز و … را در بر میگیرد. تصور کنید واحد تحقیق و توسعه یک شرکت صنعتی معظم ایرانی بخواهد این فعالیتها را راساً انجام دهد. این کار چقدر طول خواهد کشید و چقدر هزینه خواهد داشت؟ اما پلتفرمهای نوآوری باز مانند نانوچلنج و آیچلنج این کارها را با هزینه به مراتب کمتر و در زمان کوتاهتری انجام میدهند.
- بدیهی است که هر چقدر یک چالش فناوری به اطلاع پژوهشگران و فناوران بیشتری برسد، شانس پیداشدن راهحل برای آن افزایش مییابد. اما اطلاعرسانی چالشها معمولاً برای شرکتها و سازمانهای صنعتی دشوار و زمانبر است و اغلب اوقات به یک گلوگاه تبدیل میشود. برخلاف شرکتهای صنعتی، پلتفرمهای نوآوری باز عموماً ارتباط گستردهای با پژوهشگران و فناوران دارند. نمیتوانیم انتظار داشته باشیم پژوهشگران و فناوران به طور منظم سایت اینترنتی همه شرکتهای صنعتی را مرور کنند. اما بدون شک میتوانند هفتهای یک بار به این پلتفرمها سر بزنند تا از آخرین پروژههای نوآوری باز حیطه تخصصی خودشان مطلع شوند. بنابراین کافیست شرکتهای صنعتی چالشهای خود را به پلتفرمهای تخصصی بسپارند تا به اطلاع دانشجویان و اعضای هیات علمی دانشگاههای صنعتی و علوم پزشکی، پژوهشکدهها و پژوهشگاههای تخصصی، پارکها و مراکز رشد، شرکتهای دانشبنیان، نخبگان و سایر افراد علاقمند برسد.
- اجرای یک پروژه نوآوری باز از طراحی فراخوان گرفته تا داوری طرحهای دریافتی، ظرافتها و پیچیدگیهای خاص خود را دارد که نیازمند تجربه است و در هیچ کتاب یا مقالهای یافت نمیشود. برای مثال طراحی فراخوان چالش را در نظر بگیرید که ظاهراً چیزی جز 5 صفحه متن نیست. اما وقتی قلم به دست بگیرید و بخواهید یک چالش فناوری طراحی کنید، با سوالات زیادی مواجه میشوید: اساساً آیا این مشکل فنی از طریق برگزاری چالش قابل حل است؟ اگر آری، این چالش فناوری باید چند مرحلهای باشد؟ آیا فقط باید طرحهای مفهومی را دریافت کنیم یا باید نمونه آزمایشگاهی هم بخواهیم؟ معیارهای ارزیابی هر یک از مراحل باید چه باشد؟ ملاحظات فنی این چالش کدام است؟ چه راهحلهایی پذیرفته نمیشوند؟ آیا باید فرم خاصی برای طرحهای دریافتی داشته باشیم؟ اگر آری، این فرم باید چه بخشهایی داشته باشد؟ چه سوالاتی را از شرکتکنندگان بپرسیم و چه سوالاتی را نپرسیم؟ عنوان دقیق مساله چیست؟ چقدر چالش را محدود کنیم یا برعکس، دست شرکتکنندگان را باز بگذاریم؟ چه مواردی هست که میتواند برای شرکتکنندگان ابهام ایجاد کند؟ و … پلتفرمهای تخصصی نوآوری باز به راحتی میتوانند با یک یا دو بار رفت و برگشت، فراخوان چالش شما را طراحی کنند، زیرا بارها و بارها این کار را انجام دادهاند. آنها به شما اطمینان میدهند که این فراخوان گویاست و میتوانید انتظار پاسخهای خوبی را داشته باشید.
- همانطور که اغلب ما برای شناسایی یا دست کم عقد قرارداد خرید یا اجاره املاک و مستغلات سراغ بنگاههای معاملاتی شناسنامهدار میرویم، فناوران و پژوهشگران نیز ترجیح میدهند به جای ارتباط مستقیم با شرکتهای بزرگ صنعتی، با یک کارگزار معتمد و تخصصی روبرو شوند. در غیاب نظام مالکیت معنوی اثربخش در کشور، پژوهشگران و نوآوران نگران نادیدهگرفتهشدن حقوق معنوی خود هستند و بیم آن را دارند که شرکتهای بزرگ صنعتی، دانش فنی آنها را به کار ببندند، بی آن که آنها در منافع ناشی از کاربرد فناوری خود سهیم شوند. این نگرانیها باعث میشود تعداد شرکتکنندگان در چالشهایی که به طور مستقیم توسط شرکتهای صنعتی اجرا میشود، کمتر از چالشهایی باشد که توسط پلتفرمها اطلاعرسانی میشود.
- سادهاندیشی است اگر فرض کنیم با ارزیابی طرحهای دریافتی و اهدای جوایز، مشکل فنی شرکتهای صنعتی حل میشود و نوآوری باز اتفاق میافتد، زیرا معمولاً آنچه شرکتکنندگان یک چالش ارایه میکنند یک نمونه آزمایشگاهی است که بعضاً باید مراحلی نظیر پایلوت نیمهصنعتی، پایلوت صنعتی را طی کند تا برای قرارگرفتن در خط تولید در مقیاس انبوه/صنعتی آماده شود. یکی از الزامات اساسی توسعه نمونههای آزمایشگاهی تا رسیدن به مقیاس صنعتی، تامین منابع مالی است. پلتفرمهای تخصصی نوآوری باز مانند آیچلنج که کارگزار حوزه فناوری به شمار میروند، از ارتباط خوبی با صندوقهای سرمایهگذاری مانند صندوق نوآوری و شکوفایی و نیز سرمایهگذاران خطرپذیر مانند سامانسرمایه، سراوا و سیمرغ برخوردارند و لذا میتوانند در تامین منابع مالی مورد نیاز نیز به شرکتهای صنعتی کمک کنند.
آنچه در بالا به آن اشاره شد، بخشی از مزیتهای برونسپاری پروژههای نوآوری به کارگزاران تخصصی مانند آیچلنج است. انشاءالله در آینده نزدیک به سایر مزیتهای برونسپاری همچون حل و فصل مسائل حقوقی مابین طرفین نیز اشاره خواهیم کرد.