این روزها اصطلاح « نوآوری باز » و فراتر از آن «رویکرد باز» در رسانهها، کتابها، مقالات و نشریات زیاد به چشم میخورد و از زبان مدیران شرکتهای صنعتی، پژوهشگران و فناوران نیز زیاد شنیده میشود. حالا تقریباً همه ما به این نتیجه رسیدهایم که بنگاههای صنعتی و اقتصادی در سطوح مختلف باید به تدریج رویکرد باز را انتخاب کنند. اما بازبودن (openness) یا «رویکرد باز» واقعا به چه معناست؟ و مهمتر از آن، آیا نوآوری با رویکردی باز لزوماً به افشای اطلاعات حیاتی، محرمانه و رقابتی شرکتها منجر میشود؟
پیش از برگزاری یک «چالش نوآوری» یا به طور کلی راهاندازی هر برنامه مبتنی بر نوآوری با رویکردی باز در یک شرکت یا سازمان، مدیران میبایست ارزیابی دقیقی از میزان یا مرز بازبودن شرکت یا سازمان خود یا محصولات و پروژههای آن داشته باشند. برای مثال در اغلب شرکتها یا سازمانها و بهویژه شرکتهای دفاعی/نظامی، برخی پروژههای خاص وجود دارد که به شدت محرمانه است و درز کوچکترین اطلاعات در مورد این پروژهها به بیرون باعث شکست آن میشود. در اینگونه موارد، نه تنها شرکت یا سازمان تمایلی به اعلام عمومی نیازهای فناورانه پروژه یا محصول مورد نظر ندارد، بلکه حتی اطلاع دیگران از وجود چنین محصول یا پروژهای را نیز مترادف با شکست آن میداند. برای مثال شرکت لاکهیدمارتین که یکی از تامینکنندگان مطرح دفاعی جهان و بالاخص پنتاگون است، مدتی پس از برندهشدن در مناقصه ساخت پهپاد RQ170 (موسوم به هیولای قندهار) خبر از لغو این پروژه داد. حال آنکه ناظران هوشمند میدانستند این خبر اعتباری ندارد و گذشت زمان نیز نشان داد که حق با آنها بود. مدتی بعد پهپاد RQ170 توسط نیروهای مسلح آمریکایی در آسمان افغانستان به پرواز درآمد.
مفهوم رویکرد باز در فرآیند نوآوری باز
به طور کلی دو برداشت از رویکرد باز یا بازبودن یک شرکت یا سازمان وجود دارد. بازبودن در یک تعریف به معنای «به اشتراکگذاشتن اطلاعات شرکت یا سازمان با بازیگران و نقشآفرینان بیرونی» و در تعریفی دیگر به معنای «استقبال و بهرهبرداری از ایدههای نوآورانه و جدیدی است که از سوی بازیگران بیرونی به شرکت یا سازمان ارائه میشود».
موفقیت رویکرد باز به طور کلی و نوآوری باز به طور خاص در شرکتها، مستلزم آن است که شرکتها دغدغهها و نیازمندیهای حوزه نوآوری خود را (از مشکلات فناورانه گرفته تا ایدههای مورد نیاز برای بهبود و توسعه محصولات، خدمات و کسبوکار) با پژوهشگران و فناوران بیرونی در میان بگذارند. ناگفته پیداست که اگر بنگاهها «مساله محوری» یا «نیازهای اصلی» خود را با دیگران به اشتراک نگذارند، برای نوآوران و فناوران غیرممکن است که ایده، راهحل یا راهکار مناسبی برای کمک به آنها بیابند و پیشنهاد کنند.
گرچه اتخاذ رویکرد باز برای اکتساب فناوری لزوماً به معنای افشای اطلاعات محرمانه و رقابتی شرکت یا سازمان نیست، شاهد تقلای برخی شرکتها برای پنهانکردن مشکلات یا موضوعاتی هستیم که اتفاقاً اگر آنها را با دیگران به اشتراک بگذارند، میتوانند روشها یا راهحلهای مناسبی برایشان پیدا کنند، بیآن که خدشهای به رقابتپذیری آنها وارد شود.
با این حال، تجارب بینالمللی حاکی از آن است که دغدغه افشای اطلاعات محرمانه به یکی از موانع نوآوری باز در بسیاری از شرکتها و سازمانها تبدیل شده است. بنابراین پلتفرمهای باز مانند «ناینسیگما» و «آیچلنج» به شرکتها و سازمانها کمک میکنند تا چالشهای نوآوری را بهگونهای طراحی و منتشر کنند که ضمن معرفی مختصر نیازهای نوآورانه آنها، اطلاعات حیاتی، رقابتی و محرمانه آنها افشا نشود. برای مثال میتوانید به چالش روشهای ضدسرقت تریدنت یا چالش طراحی و ساخت کفشهای آینده نایک توجه کنید که بدون کوچکترین اشاره به اطلاعات محرمانه شرکتها، نیازمندی فناورانه یا مساله اصلی را به خوبی توضیح داده و راه را برای نوآوری در شرکتها هموار میکند.